پ. ن. شاید اغلب این آدمهایی که این روزها پست میگذارند و ابراز ناراحتی می کنند به خاطر از دست دادن یک دانشمند عزیز جوان, اگر چنین کسی در صندلی کناریشان قرار میگرفت با هزار حرف که نشان از عدم درک داشت میرنجاندندش. چنان که رنجاندندش.
رییااااضییییی! سخت نیست!؟ چه جور ممکنه کسی اینقد علاقه داشته باشه به ریاضی. بابا زندگی عادیتو بکن. بیشتر به بچت برس. حالا آخرش که چی؟ کلا کسایی که 14-15 ترمه لیسانس میگیرن تو کارای اقتصادی بهتر پیشرفت میکنند. چرا این راه سخت رو انتخاب کردی؟ ببین ما سرطان نداریم...از بس سختی دادی به خودت اینجور شد..ما راهمون درستتره.
پ.ن2. نمیدونم چرا اغلب آدمها سعی دارند فریاد بزنن ما راه زندگی رو بیشتر بلدیم. اینجور افراد به نظرم نظرات درونیشون تو تنهایی خودشون بیشتر شنیدنیه. شاید هیچ وقت متوجه نشم چرا مردم ایتقدر به کار هم کار دارند.
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:27 توسط عروس|
عروس...برچسب : لحظه, نویسنده : shiivaaa بازدید : 66